جدول جو
جدول جو

معنی تقریر بستن - جستجوی لغت در جدول جو

تقریر بستن
(تَ بَ ثُ)
در عبارت زیر ظاهراً بمعنی اداره کردن ناحیتی است به برگماشتن متصرفان و عاملان در آن: و مجدالملک به پارس بوده با جد این بنده که تقریر پارس می بست به ابتداء عهد کریم جلالی رعاه اﷲ. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 118)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فُ گُ)
به نماز ایستادن و تکبیرهالاحرام بستن. با گفتن دوبار اﷲاکبر، نمازی را شروع کردن:
درگاه اوست قبله ومن در نماز شکر
تکبیر بسته ام که دلم حقگزار کرد.
خاقانی.
رجوع به تکبیر شود
لغت نامه دهخدا
بعهده گرفتن. به ذمه گرفتن: اعیان و اقارب زبدۀ مواکب خویش را بخدمت سلطان فرستاد و تضرعها کرد و ملتزم جزیت و فدیه شد و سی مربط فیل تقریر رفت که از نخب اقبال خویش فرستد و مال موافقه با وی مقرر گرداند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
عهد بستن. پیمان بستن:
خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعل نوشین را که زودش با قرار آرد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از قرار بستن
تصویر قرار بستن
عهد بستن پیمان بستن
فرهنگ لغت هوشیار